۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

دوازدهم

در دست تو رازی هست.. کز دست نخواهم داد
در روی تو سحری هست.. زآن چشم نخواهم بست

درمانی و دردی تو.. هم سحری و هم رازی
درمان نطلب خواهم.. تا عقل نخواهی مست

این دوره ی آخر را با من بنشین یک دم
کاین روز نخواهد ماند... زین سال نخواهی رست

پنجم ..... هفتم ..... نهم ..... دهم

۳ نظر:

ناشناس گفت...

يك "واو" شايد اينجا باشد بهتر :
هم سحری و هم رازی

مبارك باشد!

alireza گفت...

ممنون.. ناشناس

ناشناس گفت...

barayeh shoma
chehelo do sang brilian...