گاهی به سادگی یک لبخند است
و اوقاتی به طراوت یک قطره باران
ساده میآید و پیش میرود
اتفاق میافتد و میخرامد
مثل حرکت آب در رود
مثل دمیدن جان در تن
مثل نقش تو در زندگی من
و اوقاتی به طراوت یک قطره باران
ساده میآید و پیش میرود
اتفاق میافتد و میخرامد
مثل حرکت آب در رود
مثل دمیدن جان در تن
مثل نقش تو در زندگی من
۳ نظر:
یا حتی مثل نقش تو در زندگی من...
و اين روايت ديگري است:
گاهی به سختي یك زهرخند است
و اوقاتی به قساوت يك فشنگ
دردناك میآید و پیش میرود
اتفاق میافتد و میدَرَد
مثل حرکت دشنه در بدن
مثل كندن جان از تن
مثل نقش تو در زندگی من
تلخي روايت ما را به شيريني راوي حكايتتان ببخشيد.
یک ناشناس دیگر:
و من چقدر دلم برای این ناشناسی که خیلی بهتر از خود شما می نویسد تنگ شده بود!
ارسال یک نظر