۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

تبریک

به برگ سبز درخت سایه گفتم تبریک
که عمر سبزی ات به عزت طی شد
و باد پاییزی تو را در اوج زیبایی
و غرور
و شادی
زرد خواهد خواست

سبزی که تمام تابستان سبز باشد
و عمر با عزت کند
خشک نشود
نمیرد
له نشود
پاره
گندیده

و تابستان را
تا رسیدن پادشاهی پاییز
صبر کند
و تحمل

جای تبریک دارد
اگر جای دیگرش نمیرد
و جای دیگرش نگیرد
و جای دیگرش نلرزد
نخشکد
نگندد

به برگ باید دل داری داد
که سبز بماند
و به ساقه دل داری داد
که در باد بپیچد
و به تنه دل داری داد
که استوار بماند
و به ریشه دل داری داد
که چشم هایش را در دل خاک باز کند
و راه برود
تا عمقِ عمیق
و تا روز پادشاهی پاییز

۲ نظر:

فلورا گفت...

علیمان عزیز
به قول حسین منزوی "طبع طنینی ات زیباست"
خیلی زیباست،
رهاش نکن عزیز.

ناشناس گفت...

و بشارت دادندمان پيامبرانِ دروغين
به آفتابي كه هرگز برنمي آيد
به منجي كه هيچ گاه نمي رسد

و حتم بدانيد كه مي ميريم
و يقين بدانيد مي لرزيم
و باور كنيد مي خشكيم
و ايمان بياوريد كه مي گنديم

و دلداري مده برگ و ساقه و تنه و ريشه را
كه جمود ابدي زمستان نزديك است



نگاه كن و تن نده به آخرين وسوسه اميد