۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۷, دوشنبه

اگر یک بار دیگر به دنیا می‌آمدم.. آنوقت...

خیلی پیش آمده که این جمله را شنیده یا گفته باشیم...

چه چیزی در بار دوم یا چندم؛ زندگی‌ را برایمان آسان‌تر می‌کند؟ احتمالا همان چیزهایی که در زندگی اولمان حواسمان به آنها نبوده و یا به دست نیاوردیم‌شان... مثل تحصیلات عالیه برای صاحبان مکنت و تحصیلات مالیه برای صاحبان حکمت...

اما مگر در همین زندگی اولمان نمی‌دانیم که چه باید و چه نباید؟ ... مگر نه اینکه هنوز فرصت برای بسیاری تغییرات هست؟

همه می‌دانیم ورزش نشاط می‌آورد و کهولت را به تأخیر می‌اندازد... ولی در آن تنبلیم و یا مثل موج چند وقتی به آن مشغولیم و بعد برای مدتی طولانی‌ رهایش می‌کنیم... همه می‌دانیم جدایی سخت است و کاهنده جان ... ولی به امید زندگی بهتر(؟) به آن هر روزه تن می‌دهیم.... می‌دانیم چربی نباید خورد.. حرص نباید زد... دروغ نباید گفت... سیگار نباید کشید.... پشتکار باید داشت... شجاع باید بود... شکیب باید بود...

زندگی دوم و چندمی که چیزی به دانسته‌های من برای زندگی نمی‌افزاید... و رنج بودن را دوباره و از نو تکرار می‌کند به چه کارم می‌آید؟

شاید خیلی هم نیاز به فرصت‌های جدید نباشد... اما نیاز به همت چرا..

۳ نظر:

ناشناس گفت...

درود!دومیش چیه؟دوم زمانی؟

ah گفت...

اگه اینقدر دنیا ایده آل بود
زندگی رو دردی نبود

خوشبختگونه ایم اگر حق انتخاب داریم

زندگی کردن بیشتر از یک الگوی صرف شدن دارد

دختری که به آفتاب سلام می کند گفت...

درود بر کسی که همت کند
زندگی برا من با اینکه چندان آسون نمیگذره و همتم شاید کم ! دنیا رو یکبار دیدن برام کافیه