۱۳۸۶ فروردین ۸, چهارشنبه



در سالی که می‌آید:

خندان خواهم شد.. خندان
دلیر خواهم بود... دلیر
باهنر خواهم شد... باهنر
باحوصله می‌شوم... بی‌تعصب.. بی‌غیض... با شکیب

از زیر آفتاب بودن و چای تازه دمی را مزه کردن
همانقدر لذت خواهم برد که از زیر باران ترد و نرم
جنگل انبوه با علی قدم زدن....
و کنار آن سرو قد کشیده خدا را دیدن...
یا کنار آن پل فلزی دنیا را لحظه خواستن...

من توانگرم... که محبت ببخشم... و دوست داشته شوم
و من قابلم... که ببینم... و نبینم...

من توانای جهان.... مشکل گشای روزگاران
من آنم که آنی ار تو را نبینم مرده‌ام

من زنده‌ام ... تو هستی...
و امسالمان هم باز... با تو مبارک است

۵ نظر:

ناشناس گفت...

خيلي جالب بود. هم متن تو و هم عكس هاي خنده.
هميشه بخندي و توانگر و سلامت باشي.

ناشناس گفت...

شُکر و شادی برای با هم بودنتان و آرزو برای با هم ماندن تان٬و با هم ماندن همه مان.
ایام به خیر و به می.
با لبخند :)

ناشناس گفت...

دهانت پر شکر باد.حظ بردم.کیف

Baroon گفت...

well said...like always

**maryam گفت...

موفق باشی دوست من .حظ کردم