۱۳۸۵ بهمن ۲۲, یکشنبه

به مناسبت اختتامیه

هر کسی که یکی از مراسم توزیع جوایز تو اونور دنیارو دیده باشه قبول می‌کنه که مراسم اهدای جایزه در ایران در نهایت شلختگی برگزار می‌شه...

دکور و صحنه و تالار بیست ... خرج‌های الکی تا دلت بخواد زیاد ... جایزه‌ها میزون ولی اون لحظه تحویل جایزه افتضاح...

دقت کردین که؟
- یه عده آدم مهم بعنوان جایزه بده‌ها، اون بالا سیخکی وا می‌ستن و دو دست مبارکشون رو می‌زارن رو هم و بعدش هم روی فلانشون (عین مراسم ختم دم در ورودی آقایون) ... و صاف نیگا می‌کنن تو جمعیت
- البته این جماعت جایزه بده از روی ناچاری و واسه اینکه باحال به نظر بیان هی باهم در گوشی حرف می‌زنن... این وضعیت خیلی باحال‌ترشون می‌کنه به این شکل که دو دست همچنان سرجاشه ولی هیکل یه نود درجه‌ای به راست یا چپ می‌چرخه
- آدم‌های مهم‌تر از اونایی که اون بالا سیخکی واستادن صدا می‌شن تا برن جایزهاشون رو بگیرن.. این آدم‌های مهم (که در بعضی مراسم مثل اهدای جوایز چهره‌های ماندگار واقعا هم آدم حسابی هستن) اصلا توجیه نمی‌شن اون بالا که رفتن چه باید بکنن...
- خب اینا که صدا شدن چاره‌ایی ندارن که به عقل سلیم خودشون رجوع کنن.. یه یاعلی می‌گن و یه نفس عمیق می‌کشن می‌رن روی صحنه...
- اول از همه که باید دونه دونه با همه اون آدم‌های سیخکی بالا که بعضی وقتا شیش-هفتایی هم می‌شن دست بدن... و گاهی هم روبوسی کنن (البته به شرطی که از جنس مخالف نباشن.. اینم گفتن داشت آخه؟)
- چون آدم مهم‌هایی که می‌خوان جایزه بگیرن ناچارن اول روبوسی و ماچ‌مالی کنن، تمام مدت باسن مبارکشون رو به جمعیت و بینندگان چند میلیونی‌یه.. آخه خداییش غیر از این چطوری میشه ماچ یا دست داد؟
- خیلی وقتا هیئت محترم داوران می‌خوان یه آزمون کوچولو از آدمهای خیلی مهم بگیرن... ببینن اینا واقعن اونطوری که می‌گن آدمهای مهم و باعرضه‌ای هستن یا الکی مشهور شدن؟ ... خدایی نکرده آقازاده‌ای چیزی نباشن ... به جایی وصل نباشن که کتره‌ای اومده باشن روی صحنه... واسه همین میان و هرچی جایزه و بسته و لوح تقدیر و جام و کاپ و قاب عکس هست یه باره همون اول کار می‌دن دست طرف.. بعد بهش می‌گن اگه مردی (یا زنی!)‌ با این همه بار که داری از اول صف تا آخر دست بده و روی ماه آقایون رو ببوس!
- این آقا یا خانم محترم که جایزه برده اصلن بهش فرصت داده نمی‌شه حرفی بزنه... چیزی بگه.. تمام مدت آقای مجری (که سرقفلی‌ش دسته پاکدله)‌ هی ور می‌زنه... که این آقا اله.. که این خانمه که در این لحظه باسنش روبروی صورت شماست بـِِله!
- آخرش طرف باکلی بسته و ساک و لوح و چمدون که بارکش کرده،‌ نمی‌دونه چه کنه؟ از کدوم وری بره بیرون؟ برگرده از همون پله‌ها که اومده بالا برگرده پایین؟ یا بره صاف تو دیوار روبرو؟.. باز اینو سپردن به هرکدوم از جایزه بگیرا.. تا جمعیت توی سالن و خونه از دیدن بلاتکلیفی‌شون در اون معرکه یه کم تو این روزهای مبارک و عزیز لذت ببرن و جیگرشون حال بیاد

این وسط باز گلی به گوشه جمال بعضیا که یا نمی‌رن بالا یا اگه می‌رن با قدرت خلاقانه خودشون یه جوری مراسمی رو که باید ۲۰۰ نفر که بابتش مزد میگیرن تا برگزار کنن خودشون تک و تنهایی سمبل می‌کنن می‌ره

خداییش اینکارا نه پول می‌خواد نه حتی خلاقیت و نبوغ... کافیه یه نیگا بندازن بقیه چه غلطی دارن می‌کنن تو دنیا... خیلی سادس.. نیست؟

۲ نظر:

ah گفت...

جایزه چی بردی؟ ;) اصل ماجرا رو تشریح کنین پلیز موو بی خبرم

Baroon گفت...

همه اين حرفها درست..اما هميشه اينم هست که توی مراسم اسکار خيلی از اينهايی که مياند روی صحنه جايزه بگيرند با اينکه دفعه اولشون نيست و با اينکه اينهمه آدم رو قبل از خودشون ديدند که از کدوم طرف از صحنه ميرند بيرون اما اکثرا برعکس و از طرف اشتباه مياند صحنه رو ترک کنند ..که خوب هميشه هم يک دختر خانم نازی مسولشون اونجا هست که جلوشون رو بگيره و از طرف صحيح ببرتشون خارج صحنه .