۱۳۸۳ اردیبهشت ۲۵, جمعه

نيم ساعت پيش از سفر کاشان

کاش مي‌شد در فريب حرف مُرد
کاش مي‌شد دل به خاموشي سپُرد

کاش مي‌شد روی خوب ماه را
هاله‌ای از نورِ‌ بخت من شمُرد

کاش مي‌شد همدم و هم ناله يافت
از چشانش مهرباني سير خورد

کاش مي‌شد بي‌سلاح و جنگ و قال
دل ز يار تيز و سوداپيشه بُرد

کاش مي‌شد قهر بود و جهد کرد
گول نام و مِلک و مُلک و خال خورد

هیچ نظری موجود نیست: