ربيع هم آمد
حميدرضا هفته ديگر ميرسد .... بيتا هم هفته پسِ آن ...
تو کي ميرسي پس؟
اميد ببندم که ربيع آمده ... دلها روشن شده ...
... که تو ميرسي از راه؟
ــــــــــــــــــــــــ
اين روزها ...
ياد زمزمههای مرتضي بودم همش: ... مدينه شهر پيغمبر ...
زير لب ميخواند هميشه ....
هيچ خاکي بوی تو را چون مدينه جانانه فرياد نکرده ...
هيچ آسماني معبر اينهمه طاير چون مدينه نبوده ....
و هيچ سقفي به سحر گنبد سبز مدينه نرويده ...
مدينه مناسك ننوشته حج است ....
زمزم ندارد
اُحد ندارد
سعي و تقصير ندارد
محاضي عرش نيست
ولی ملازم صير است
و اوج سفيدی جانِ حج
ــــــــــــــــــــــــ
بار اول مديری که از آمار فروشم راضي نبود جدول را برايم کشيد .... ميگفت ميداني که چگونه ولي نميخواهي .... راست هم ميگفت ...
حميدرضا هفته ديگر ميرسد .... بيتا هم هفته پسِ آن ...
تو کي ميرسي پس؟
اميد ببندم که ربيع آمده ... دلها روشن شده ...
... که تو ميرسي از راه؟
ــــــــــــــــــــــــ
اين روزها ...
ياد زمزمههای مرتضي بودم همش: ... مدينه شهر پيغمبر ...
زير لب ميخواند هميشه ....
هيچ خاکي بوی تو را چون مدينه جانانه فرياد نکرده ...
هيچ آسماني معبر اينهمه طاير چون مدينه نبوده ....
و هيچ سقفي به سحر گنبد سبز مدينه نرويده ...
مدينه مناسك ننوشته حج است ....
زمزم ندارد
اُحد ندارد
سعي و تقصير ندارد
محاضي عرش نيست
ولی ملازم صير است
و اوج سفيدی جانِ حج
ــــــــــــــــــــــــ
بار اول مديری که از آمار فروشم راضي نبود جدول را برايم کشيد .... ميگفت ميداني که چگونه ولي نميخواهي .... راست هم ميگفت ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر