کی می گه سیزده نحسه؟
امروز سیزدهم ژانویه بود برابر با بیست و سوم دی ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت
----
یک روز بعد:
این رو یه چند ساعتی گذاشتم و بعد برش داشتم. در پاسخ دوستانی که پرسیدن که چی شد باید بنالم که برش داشتم چون خجالت کشیدم در روزهایی که دهها هزار انسان زیر آوار جان دادن؛ از خوشیهای خودم نوشته باشم. همان موقع قصد کرده بودم در کمال پدرسوختگی وقتی آبها از آسیاب دلم افتاد دوباره برگردونمش.... نمی دونم افتاد؟ آب از آسیاب دلم رو عرض می کنم...
یادم نمیره سونامی هم که آمد همین شد و کسی به کسی نبود.. و حالی به حالی نشد... امروز در کمال شرمساری و خجالت باید بگویم این بار من هم یکی ازآنها بودم
امروز سیزدهم ژانویه بود برابر با بیست و سوم دی ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت
----
یک روز بعد:
این رو یه چند ساعتی گذاشتم و بعد برش داشتم. در پاسخ دوستانی که پرسیدن که چی شد باید بنالم که برش داشتم چون خجالت کشیدم در روزهایی که دهها هزار انسان زیر آوار جان دادن؛ از خوشیهای خودم نوشته باشم. همان موقع قصد کرده بودم در کمال پدرسوختگی وقتی آبها از آسیاب دلم افتاد دوباره برگردونمش.... نمی دونم افتاد؟ آب از آسیاب دلم رو عرض می کنم...
یادم نمیره سونامی هم که آمد همین شد و کسی به کسی نبود.. و حالی به حالی نشد... امروز در کمال شرمساری و خجالت باید بگویم این بار من هم یکی ازآنها بودم
۵ نظر:
خب چرا شرمسار؟ آدم که برای حال خوبش بدهکار نیست. و واقعا فکر می کنید چند نفر دلشان برای این فاجعه لرزیده است؟ شرمنده من که اصلا نمی دانستم.
زیادی کنجکاوی کردم. حالا پیش خودتان نگویید آدم اختیار وبلاگ خودش را هم ندارد!
سلام با احساسی موفق پایدار باشی.
سلام با احساسی موفق پایدار باشی.
امیدوارم که خیلی زود آب از آسیاب دلتون بیفته و مارو در شادیتون شریک کنین.
سختگیر نباشین عزیز
هر لحظه روی کره زمین میلیونها ظلم به میلیونها مظلوم میشه.مسلمه که نمیتونیم با همشون همدردی کنیم.
ازون کلمه پدرسوختگی هم خوشم نیومد.برای هرپدری بیشتر ازون احترام قائل باشیم که پدرسوخته ش کنیم.از شما که بسیار بعید بود.
سلام
تبریک می گم به دلتون که تو این اوضاع ول بشو! هنوز هم علائم زنده بودن نشون می ده! (کم لطفی می فرمایید دوست عزیز)
ارسال یک نظر