۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

شما که میگی دیکتاتوری بده... چرا لایی می کشی؟ چرا خط ممتد رو رد می کنی؟ چرا سر چهارراه روی خط عابر وامیستی؟ چرا سر تقاطع دست چپ رو میبندی که کسی نتونه از اون ور راهشو بکشه بره؟ چرا پشت چراغ قرمز بوق میزنی؟ چرا آشغالا رو میریزی تو خیابون؟ شما که لایی میکشی؛ نباید کسی بهت حکم برونه کنه که لایی کشه؟ شما که خط ممتد رو رد می کنی؛ نباید کسی بالا سرت باشه که خط های ممتد و ممنوع رو رد میکنه؟ چیزی که عوض داره مگه گله هم داره؟ چرا فکر میکنی باید اول بقیه درست بشن که تو هم درست بشی؟

۳ نظر:

سارا گفت...

آی زنده باد. دقیقا همینه!
به قول سعدی که از زبان انوشیروان می فرماید:
بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است. هرکه آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

شميده گفت...

چانه ‌ام چندان شكست از چند و چون.../...چند بايد بگذرد تا بگسلد از اين‌چنين؟

ناشناس گفت...

مالكان مركب و اين خر سواران مراد
غافلند از حال و احوال پياده رهروان
لايي و راه بستن و رد كردن هر خط و ربط
آيت سرخوردگان و مردمان آرزو بر باد ماست


جورج اورول ، قلعه حيوان نوشت
ليك تفسير رمانش را به ما اهدا نمود
راستي هيروي (Hero) اين افسانه كيست؟