۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۱۴, جمعه
باغی در اتاقی
نه جشنواره دیده.. نه عکاسی کرده... نه بر روی بوم قلم و رنگی کشیده... هنر تجسمی نخوانده و از هنرهای مفهومی چیزی نشنیده... از همانهاست که نرفته و رسیده... داخل اتاقش یک درخت کاشته.. یا نه دور درختش یک خانه ساخته... درست مثل هفت چنار کیارستمی... میپرسم این وسط نمیمیرد... میشنوم سقف را برایش میشکافم...
اشتراک در:
پستها (Atom)