۱۳۸۷ فروردین ۱, پنجشنبه


خوب است!

می‌خواهد از سر رفع تکلیف باشد.. یا حفظ خط و ربطی برای آینده.. یا شکستن سکوتِ چگونگی استحاله.. یا فرقی نمی‌کند جا ماندن آدمی از چرخه چندرنگ زندگی... هر چه بود و هست که روزگار بعضی روزهایش را به آدمی سخت‌تر دوست دارد بگیرد... روزهایی که هر چی می‌دوی کوتاه‌اند.. و هر چه نمی‌خوابی باز بدهکاری به فهرستی از مناسک و اعمال... توقعات برنیامده... چشم‌های منتظر...

هر چه بوده و هست... خوب است که فردا روز دیگری‌ست... که این دقایق پرونده نیمه‌بازی که برآیندشان دیدنی هم نیست؛ بسته می‌شود و گم...

خوب است که روزِ نو باز می‌رسد... که روزها گرچه تکرارند از پس هم ... اما به تعبیری که دوست داریم نو می‌شوند... نو شدنی که تعلل تورا با چند درجه تخفیف می‌بخشند... فراموش می‌کنند..

خوب است که سال به پایان می‌رسد.. و آنچه به عمل نیمه مانده از همت ما؛ تحویل می‌شود... سال می‌چرخد.. قائله‌ها ختم نشده؛ ختم می‌شوند.. و حرف‌های زده نشده؛ فرصت دوباره بروز می‌گیرند...

خوب است که عمر تجدید می‌شود... و فرصت‌ها دوباره ترمیم .... و دقایق بی شمارش ... خوب است که نبض‌های زمان بی‌ ترس ایست قلبی؛ می‌ایستند... بالا می‌آروند ثقل دل را... تا از نو بطپند...

خوب است که.. عمر هنوز دراز است... که امید هنوز کورسویی دارد... که دیوار سدراه سه چارکی بلندتر نیست... خوب است که این ایام امید گذر؛ سرو می‌شود.. بلند... رفیع...

خوب است که ماه بیست و نه روز بیشتر نیست... و دقایق تا شصت بیشتر نمی‌روند...

خوب است که فصل فقط چهار تاست... و از پی آخرین‌شان فصل پنجمی نیست...

خوب است که عمر می‌گذرد...

خوب است که در گذر عمر ... ما نیز می‌گذریم

۲ نظر:

ناشناس گفت...

چه خوب است این همه «خوب» هست... همه از رسیدن روز نوست که امید هست.

ناشناس گفت...

کاش در گذر این گذار فراموش نشویم و فراموش نکنیم هر که خوب است و هر چه خوب را...
سال نو به شادی.