تو را میخوانمت؛ که سحری و جادو ... که بر دردهایم دوایی ... که برهر چه بگذری التیامی ... تو را میخوانم: زمان! دقایق و لحظات! آنات و ثانیهها! ... که هوشیارید و صاحب درک! بر هر چیز همان باقی گذارید که شاید... بر زخم که بگذرید؛ مرهمید ... و برای نوزاد تکامل میآورید .. و برای مسئله راه حل مییابید... و برای برخی یادآوری آنچه نباید...
و برای من فراموشی آنچه باید!
و برای من فراموشی آنچه باید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر