بهار تورنتو هم رسید ...
آوین هم نامدار شد ...
سیمین هم خوب است ...
من هم به کمانچه دل بستهام ..
فعلن همینها ..
و زندگی چه بیرحم در گذر است ...
سه سال از آخرین نوشتهی این سردریا گذشته است ..
و من همچنان سردرگم و گیج و حیرانم ...
و فقط همینها نیست ...
و تکرارش که بسیار هم شده است دیگر قند مکرر نیست ..
جستجوی گم کردهایست که سراغ گمشدهاش را هر روز از همان یک نفر میگیرد ..
شاید این کوچه بنبست بوده است از همان گام نخست؟
شاید شجاعتی برای گام برگشت نیست؟
شاید ....
آوین هم نامدار شد ...
سیمین هم خوب است ...
من هم به کمانچه دل بستهام ..
فعلن همینها ..
و زندگی چه بیرحم در گذر است ...
سه سال از آخرین نوشتهی این سردریا گذشته است ..
و من همچنان سردرگم و گیج و حیرانم ...
و فقط همینها نیست ...
و تکرارش که بسیار هم شده است دیگر قند مکرر نیست ..
جستجوی گم کردهایست که سراغ گمشدهاش را هر روز از همان یک نفر میگیرد ..
شاید این کوچه بنبست بوده است از همان گام نخست؟
شاید شجاعتی برای گام برگشت نیست؟
شاید ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر