۱۳۸۳ شهریور ۱۵, یکشنبه

اصولا من دوست دارم وقتي چيزی از تب و تاب افتاد درباره‌اش بنويسم ... اين فاصله‌گيری سبب رعايت بهتر عدالت مي‌شود ... هم طرفداران و هم مخالفان از شور روز نخست مي‌افتند ... هم خودت حرفت را چهار بار نشخوار کرده‌ای ...

خيلي چيزها اين چند وقته پيش آمده .... حالا که از شدت داغي و حدّت توجه گذشته دوست دارم نکاتي را برای خودم به يادگاری در اينجا مرور کنم. اتفاقا مشکل عمده اين است که وقتي موضوعي بيش از حد مورد توجه واقع مي‌شود ديگر نمي‌توان به راحتي از کمند خودسانسوری بدر آمد و بدون توجه به قداست ساختگي قضيه آنرا وارسي کرد ... ولي‌ ديرتر ديگر حس و حالش هم نيست که بنويسمش ... چون تنور از نفس افتاده و من هم خب .. پرورده همين عاداتم ...

بدترين قضاوت را در باره رضازاده از مهندسي شنيدم که مي‌گفت اين کار از الاغ هم بر‌مي‌آيد ... و فلاني با ۴۰ کيلو فاضلاب داخل شکمش کار مهمي‌ نکرده است ... مي‌گفت جای اين همه استقبال روز ورودش، بايد فرش قرمز جلوی پای برندگان المپياد علمي بيندازند .... من گفتم که رضازاده برای زور بازو شهرت پيدا نکرده ... که اگر چنين بود عبدالله موحد با آن همه مدال طلای المپيک و جهاني‌ امروز مي‌بايستي خوشنام‌تر از غلامرضا تختي باشد .. آنچه که رضازاده را عزيز مي‌کند اين است که ده ميليون دلار پيشنهادی وسوسه‌اش نمي‌کند .... و اينکه به هر چه که هست افتخار دارد ... همان بچه‌های المپيادی که نور چشم همه ما هم هستند ....عموما چند هزارم غيرت رضازاده‌ها را دارند؟ ... از آنجا که اغلب عازمين به خارج از گروه فني مهندسي هستند به راحتي مي‌توان با مقدار پول و امکاناتی که راضي مي‌شوند پشت سرشان را هم نگاه نکنند مدلسازی کرد ... نسبت ساده رياضي ... بچه‌های نخبه ايراني که مي‌خواهند مادر را برای رفتن به ينگه دنيا راضي کنند مگر جز از اين حربه استفاده مي‌کنند که تحصيلات عاليه فقط فلان جا مهياست؟‌... راست هم مي‌گويند ... ولي چند نفر از همين بچه‌ها بعد از گرفتن هرچه مدرک که توانستند،‌ اگر کار علمي در شأن خود پيدا نکردند، برمي‌گردند ايران؟ ... خوب چه فرقي دارد؟ رضازاده خودش را به هشت ميليارد تومان نمي‌فروشد ... در حاليکه اغلب دوستان تحصيل‌کرده با يک دهم اين مبلغ هم، کله پا مي‌شوند ... بعضي بهانه مي‌آورند که همه ملاک پول نيست و امکان رشد و بالندگي در آن سر دنياست که مهياست ... باز هم راست مي‌گويند ... ولي همين فرض مگر برای رضازاده‌ها مصداق ندارد؟‌ ... اصالت در علم است ... نه در عالم ... نمي‌شود باينری هرچه خوبي‌ست به علم و عالم نسبت بدهيم و هر چه پستي‌ست به زور و بازو ...

شادی و اميدی که رضازاده در بچه‌های ايراني زنده کرد کمتر از بردن جايزه نوبل نبود ... خدارا شکر که نمونه عيني آن دم دستمان است من باب مقايسه ...

حالا ... هر کس راه خودش را مي‌رود ... عيسي به دين خود ... موسي‌ به دين خود .. ولي توقع نداشته باشيد همه در حافظه تاريخي يک ملت به نيکي باقي بمانند ..

هیچ نظری موجود نیست: