۱۳۸۳ مرداد ۹, جمعه

بازی جوانمردانه - Fair Play
بخش دوم

بسيار خوب ... همه چيز برای يک زندگي آسوده آماده است ... انساني که عقل-مداری را به اصول منسوب به ماورای طبيعه ترجيح داده و ديگر دغدغه اين را ندارد که از کجا آمده و به کجا مي‌رود ... برای نسق و نظم امور هم حقوقدانان نشسته‌اند و اصول کلي حاکم بر جامعه‌ی جديد بشری را وضع کرده‌اند ... اين اصول کلي و اين نشست‌ها که ذکرشان رفت در اطاق‌های دربسته شکل نگرفتند ... بلکه به تدريج صيقل خوردند ... هرجا که انقلابي شد و جنگي درگرفت ... کارگران اعتصاب کردند و يا هرجا حقي ضايع شد، بشر چيزی آموخت و به گنجينه‌های قبلي خود افزود .... و يا چيزی از آن کاست ... گاهي تغيير ماهيتي را لازم دانست ... اما آنچه باقي‌ ماند و رسوب کرد ساختار حاکم بر وضع و بسط اصول و قوانين بود ... يعني نگاه عاقلانه‌ی جمع-پسند ... همان خرد جمعي ...

تنها يک مشکل باقي مي‌ماند: چگونه انسان را ملزم به احترام به خرد جمعي و مجبور به رعايت اصول ناشي از آن بايد کرد؟ .... عقل، اصالت را به سود و لذت در اقتصاد و اخلاق مي‌دهد ... چرا بايد بشر عاقل که منطق و بينه‌اش حکم به ضايع کردن حقوق ديگران،‌ کشتن ديگران، بهره کشي از ديگران مي‌دهد، خود را با رعايت قانون محدود کند؟ ... چرا بشری که راه رسيدن به هدف را مي‌تواند از طريق برخي وسايل نزديک کند، به صرف تناقض اين وسايل با مطلوبيت جمع، خود را بي‌نصيب از مواهب آن اهداف کند؟ ... خوب پاسخ بسيار ساده‌اش اين است که نمي‌کند اگر بتواند ... نه تنها انسان عامي که همان قانون‌گزار هم مستثني نيست وقتي نوبت نمايش او مي‌رسد ... مگر اينکه چيزی جز عقل اين ميانه به کار گرفته شود .... مگر اينکه انسان به باور دروني و اعتقاد قلبي بر رعايت قانون برسد ... چيزی فرای عقل ... برخلاف روش عقلايي که قوه‌ قهريه را ضامن اجرايي قوانين جهان شمول (Universal-Rules) خود قرار داده، رويکرد سنتي و ملهم از باورها به اعتبار وجود ناظر داخلي (وجدان) اصالت را به ارزش‌ها(Values) بخشيده است ...

در طرح قانون جهان شمول،‌ تعدادی رفتارها خوبند و مقابل هم بايد از بروز برخي ديگر از رفتارها جلوگيری کرد .... و برای ارتکاب آنان هم مجازاتهايي‌ در نظر گرفته شده ... اين اصول و رفتارها اما در طول مدت تغيير مي‌کنند .. روزی گردن زدن مجرم نص صريح قانون بود، و رابطه دو هم‌جنس در دسته بيماريهای رواني طبقه‌بندی مي‌شد ... زماني بود که ريش سفيدان عرب جاهلي قبل از جنگ حکم به زنده‌ بگور کردن دختران خردسال قبيله مي‌دادن ... زماني هم رسيد که ازدواج دو هم‌جنس از معافيت‌های مالياتي و قانوني برخوردار شد،‌ و والدين درصورت بدرفتاری با فرزندانشان به حکم دادگاه خانواده از سرپرستي آنان محروم شدند ... دستاوردهای بشر قرن بيست و يکم بيشمارند ... و برای هريک از آنان که چه هزينه‌ها که انسان نپرداخته است ... همين تقليل ساعات کارکارگران به سي و چند ساعت در اروپا (چهل ساعت در کانادا، چهل و چهار ساعت در ايران)‌ چه اعتصابات، بيکاری‌ها، بي‌خانماني‌ها و کشته‌شدن‌ها را از سر گذارنده تا به انسان خوشبخت سال ۲۰۰۴ ميلادی دو دستي تقديم شود ...

در مقابل، قانون در طرح اصالت ارزش همه چيز را روشن و صريح نمي‌گويد ... مکاتب اعتقادی اصول ارزشي از پيش تعريف شده‌ای دارند که احترام به آنها سنگ بنا و جزء لاينفک قبول و تشرف به آن ارودگاه‌ ست .... اين روش انعطاف‌پذير و قابل تطابق با دوره‌های مختلف زندگي بشر اما از يک آفت هميشه رنج مي‌برده و آن تلقيات متضاد و ادراکات متناقض از يک حکم کلي‌ست ...

باز هم ادامه دارد ..... اه

هیچ نظری موجود نیست: