۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

دهم
این ده روز هم خواهد گذشت بزودی و از راه می‌رسی خرامان.
زندگی را رنگ نو می‌بخشی و عطوفت را صدا می‌زنی..
دست می‌کشی روی چشم‌های خسته‌ی من و جان خوابم را بیدار می‌کنی...
خواهم شنید بعد ازاین دهه.. صدای نازک و نرمت را حتی در گوش اسقاط چپم...
به شماره می‌افتد نفسم.. از سر ترس... دل نگرانی.... دلهره.. و یا شعف و شور زندگی
رنگ خواهد باخت هر چیز رنگی قبل از تو.. و نو می‌شود معنای خواستن... و طلب... و آرزو
طلب می‌کنم و آرزو دارم و می‌خواهم که: از نیکان باشی... و مرا بیاموزی خوب بودن را.. و خوب خواستن را... و خوب زیستن را

۱ نظر:

Space girl گفت...

va entezar che vajeye gharibist!