۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

نه اینکه نیست و نبوده و نمی فهمد یا نمی لرزد...
نه هست و خواهد بود.. این عشق سرکش به زندگی و امید و این آرزوی قامت کشیده برای روزهای نیامده و زندگی‌های رنگی
هر چه بمب هست و تیر هست و سوختگی و مرگ و بدی و زشتی... باز ما به مهر و سبزی و بردباری محتاج تریم
این قصه تمام شدنی نیست.. و این درد درمان شدنی.... که تا بود و هست انگار جنگ میان عشق و مهر است با بی مهری

اگر بخواهم از نو وصیتی بنویسم همه را به صبر و مهر توصیه می کنم... و خودم را به یادآوری اینها که زیادشان کم است.. و این روزها چقدر زیادی کمشان داریم

۲ نظر:

Unknown گفت...

سلام

اينجا دير به روز ميشه . من هم ديرتر اومدم.

اما

عيدتون مبارك!

صد سال به سالهاي سرشار از اميد

ناشناس گفت...

omr ma be sabr kardan ghad nemide
sabr nakonim chi kar konim