۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

درس خواند
و مشق نوشت
دود چراغ خورد
و جهد کرد
و سختی کشید

اما می دانست
علم
و مکنت
و مقام
و ریاست
و لهجه
و بیان
و صورت
و لباس
و جنگ
و مسند

عزت نمی آفریند

چرا که بی مقام بود
و بی دسته
و بی بوق
و بی لباس

که در عزلت
و تنهایی
و بی کسی
و بی لباسی

ترجمه عاقبت به خیری شد
و تمامی عزت نفس

با لهجه ای شیرین
که روز به روز بازتر شد
و شنیده تر

رفت و رفت
و در خاطر سپید تاریخ

بدون زحمت نشر
و بدون اجازه چاپ
و بدون مجوز حضور

جاودانه شد

۲ نظر:

فلورا گفت...

چکیده ی عمر و حیات یک "مرد" رو با کلماتی ساده و کوتاه و بسیار موجز و زیبا نوشتین، پسندیدنی ترین مطلبی بود که در سوگ این عزیز خوندم. قلمتون پایدار

بنفشه گفت...

علیرضای عزیز
بسیار ممنونم که این وبلاگ زیبا رو با من Share کردی. از خوندن آخرین نوشته هم خیلی لذت بردم خیلی قشنگ و جالب بود. قلم خوبی دارین. متاسفم که زودتر نمی دونستم تا بیشتر بهره مند بشم! براتون آرزوی موفقیت دارم.