۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

گیج زده ام و نمی دانم که خودمان قرن چندم میلادی هستیم... قرن دوازدهم؟ در پوسته که معلوم است قرن بیستمی هستیم... خدا بگویم چه بلایی در قبر به سرشان آورد که قبای نو برای تن کهنه دوخته بودند... فکر این را نمی کردند که نمی شود تخم مال مرغ باشد و پوستش مال پرتقال... ولی خب قرن بیستم ایم دیگر... حالا گیریم موبایلمان دهه نودی باشد و دانشگاه هایمان دهه هشتادی.. و هواپیماهامان دهه هفتادی.. و ساخت وسازمان دهه شصتی... و مطبوعاتمان دهه پنجاهی... و قطارهایمان دهه چهلی... و دادگستریمان دهه سی... و خیلی بیراه نیست این مسیر را که بروی باید هم برسی به خیلی چیزهایمان که قرن دوازدهمی باشند

۳ نظر:

baAka گفت...

و این داستان ادامه دارد.

bozorg گفت...

جسارتا اما مقاربتها و نزدیکیهای قرن دوازدهم ... آه !

ناشناس گفت...

با اجازه صاحبخانه جواب جناب بزرگ رو میدم:
از نظر مقاربت و نزدیکی ما در قرن بیست و یکم هستیم چون آموختن اینجور مسائل احتیاج به فرهنگ سازی نداره کمی توحش رو با میل و شهوت غریزی بیامیزیم میرسیم به فرهنگ قرن بیست و یکم در اینجور امور.در آدمیزاد از نوع ایرانیش هم چه فراوانه توحش وبی فرهنگی و میل به برتر بودن حالا چون عقده داره و در سایر امور عقبه،این یکی رو دست بالا میگیره!