۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

واقعا نمی دانم آنچه می خواهم همانی است که می بایست؟ انگار از روی منوی رستوران غذایی را سفارش داده ام که درست نمی شناسم... نمی دانم وقتی که ظرف غذا را روی میز گذاشتند از دیدن آن خوشحال خواهم شد.. یا حتی اگر شدم از خوردن آن لذت خواهم برد؟ از کسی که خیلی شناخته شده است و در سی سال گذشته مصدر بسیاری از فعالیت های جدی و مؤثر کشور بوده شنیده ام که با تأثر فراوان می گفت اگر انقلاب نشده بود (توجه کنید ایشان خود از حامیان انقلاب بوده اند) امروز ایران نه در گروه بیست که در میان هشت کشور اول جهان جای داشت... گاهی از خودم می پرسم اصالت با چیست؟ بهبود وضع معیشتی؟ باز شدن فضای اجتماعی؟ می دانم امروز کسی حوصله شنیدن این سئوال را ندارد و مثل انشای علم بهتر است از ثروت خیلی خواهند گفت نفس زندگی به زنده بودن نیست.. این همان مسئله قدیمی توسعه سیاسی یا اجتماعی و اولویت یکی بر دیگری نیست... امروز جنس مطالبات حقیقی مردم کدام است؟ و اگر همین است که هست آیا با رسیدن به آن خوشحال خواهیم شد؟ آیا مردم عربستان سعودی، ترکیه، روسیه و چین (که بخشی از بیست اقتصاد اول جهان هستند) لزوما درفضای آزادی زندگی می کنند؟ مگر خواست اکثریت (با قاطع یا نسبی آن کاری ندارم) در روز اننخابی که گذشت از همین نوع نبود؟ مشکلات اساسی عبارت بودند از تورم.. بیکاری... رکود... اگر مجبور به انتخاب باشیم کدام به دیگر ارجح است؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

دوش پنهاني پدر مي رفت تا چالم كند
پول كفن و دفن داشت امّا دل رفتن نداشت
حيف هفتادو گمانم هشت كيلو گوشت بود
سالِ اصلاحِ نظامِ مصرفِ اين قوم بود
ذبح كردَندَم و سلاخي نمودَندَم چه زود
راسته و ران سهم مطبخانه آقا و چربي و اضافاتش به خلق
قلب و دل امّا پر از تومور آزاديست ، چالَش مي كنند
حرف آزادي گمانم ياوه گويي هاي ماست
ما حماريم ، از براي كار و خواب و خور به دنيا آمده
يونجه كافي تناول مي نماييم ، جُفتك مازاد را كم مي كنيم
راستي از قيمه گوشت تن ما خورده ايد
****
فصلِ تابستان بِلاد غرب يا حج مي رويد
در پناه ايزد منان ، سلامت بي بلا
هركجا رفتيد در آناتِ خلوت و خلوص
قصهِ شعرِ عقاب و زاغ را يكبار خوان

ناشناس گفت...

- Shayad motalebate jaam’e mardom kheyli baham motefawet bashe wa be hamin khater maalum nabashe aya dar nahayat az ghazaye serve shode khoshhal khahand shod, az an lezat khahand bord ya na.
- Dar eyne ‘ma’ shodane ‘man’, wa tamame hambastegihaye feeli, esalat nazde afrad, motefawet ast.
- Tajrebeye gozashteha asare khodesho bar ja gozashte: sale 57 ba omidhaye ziad harekat kardand, wa teye in 30 sal rawande tahaghogh yaftan ya nayaftane in omidha ro didand, adame hamsuiha ro didand, asare tafragheharo cheshidand … wa albate zibaihai ro ham lams kardand. Amma hanuz OMID darshtand! Be behbud, be taghir, be zengei. Alaraghme jango kambudo tahrim o rokud, o bikari o tawarrom o adame azadi wa gheyre … hanuz OMID dashtand … Wa zaheran in omid alan be khatar oftade … wa babate hamin istadand!

ناشناس گفت...

http://zaeri.persianblog.ir/post/154/