زمانی تجارت برد یمانی بود و فولاد هندی بود و دیبای رومی و آبگینه حلبی.. فرقی نکرده است.. امروز کالای دیگریست.. از جنس صفر و یک است... یا چیز دیگری... با حجم بسیار بیشتر.. برای جمعیت بسیار زیادتر... قرن های آتی شاید چیز دیگری باشد... اما آنچه ثابت بوده و هست و خواهد بود نگرش ماست.. اینکه با هم چگونهایم... باقی بهانه است و مستمسک.. بهانه برای گذران... یک قالب برای حرکت در مدار شب و روز... وسیلهای برای ترغیب هوسهایمان ... انبساط قوه تخیلمان.. شور و علاقه به طی مسیر.. طی طریق که از رسیدن به خود نهایت مهمتراست... نکته این است که چه صفر و یک معامله کنی و چه فولاد هندی مبادله.. باز این مهم نیست که چه مقدار.. و برای چه مصرفی... مهم این است که چگونه و با چه انگیزه.. و برای چه... و مهمتر آن که برای رسیدن به این تا چه حد از خود گذر؟..
۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
خوشرنگ و گرم.. مثل شال گردنای جدید.که بلد نیستم اونجوری گره بزنم!)
خوشرنگ و گرم.. مثل شال گردنای جدید.که بلد نیستم اونجوری گره بزنم!)
you dont have a choice to choose
you are already entered into the game
ارسال یک نظر