۱۳۸۶ شهریور ۱, پنجشنبه

بیست و سوم


بیست و سه ساله بودم که پدرم را از دست دادم
پدر خب برای همه عزیز است اما آقاجون یک فرق عمده‌ی دیگری که داشت؛‌ نقش خیلی پررنگ و مهم‌اش در زندگی دورو بری‌های ما، درو همسایه، دوست و آشنا بود

بواسطه بودن او ما قدر پیدا کرده بودیم .... یای مضاف او بودیم... وقتی که او رفت ما فقط پدر از دست ندادیم... هویت خودمان را باختیم

۱ نظر:

Somayeh گفت...

Wow! I especially liked "yaye mozafe oo". Couldn't be said more beautifully.