۱۳۸۵ دی ۱۷, یکشنبه

عزیز قدیمی‌ام

هر چیز قدیمی‌اش خوب است... عزیز که جای خود...

نگاهی که به دیوارت دوخته بودم جر خورده... و سلامی که برایت حواله کرده بودم برگشت

این روزها باز بی‌صدا گوش می‌کنم تورا... ولی صدایت نه... می‌دانی که... هر صدایی هرچقدر هم سهمگین یا نه... "رسا" تا چندی فقط طنین دارد.... و برای منی هم که سال‌ها گوش به زنگت بوده‌ام... دیگر طنین‌ صدا مرده است... می‌دانی که....گرچه کمی دیر.. فهمیدمت.. چقدر زود دیر می‌شود.. می‌دانی که... دانستم که فهمیدمت... یا ندانستم که نفهمیدمت...

وقتی که رفته بودی...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

Wow...

ناشناس گفت...

هی می یام اینو می خونم ...
هی دلم قدمت می خواد !