سدام هوصین اعدام شد
ربطی به بحثهای رایج اخلاقی و اجتماعی در محکومت مجازات اعدام که در حوزه کلان مطرح میشوند ندارد...
ولی...
من دوست نداشتم صدام اعدام شود... دوست داشتم زنده باشد و دنیایی را که ساخته ببیند... دوست داشتم صدام عبرت باشد... اما آیا صحنه دار زدنش عبرت بود برای کسی؟ دوست داشتم خرد شدن صدام را میدیدم... ولی در چهره خشن دم مرگش جز اعتماد و ایمان نبود... چشمهایی که نزدیک بود مجریان حکمش را هم سحر کند.. کسی که از هفتههای گذشته آماده مرگش شده بود..
اینکه اعدام شد سدام هوسین بود... روح صدام حسین نه فقط زنده ماند که در جسد هزاران هزار عرب متعصب همزمان حلول کرد...
مرگ یک نفر در همان روزی که بیش از ۵۰۰ تن در اندونزی غرق دریا شدند و ۳۱ نفر در کوفه با انفجار بمبی تکه تکه شدهاند از همه آنها مهمتر است چون:
- مرگ او برای شیعیان عراق شادی و اغلب اهل سنت سوگواری آورده و فاصله آنها را بیشتر از هر زمانی کرده است
- سازمان فتح در غزه که رهبر آنها محمود عباس در حال حاضر رئیس حکومت خودگردان فلسطینی است صدام را شهید نامیده و ۳ روز را (که عید قربان هم شامل آن میشود) عزای عمومی اعلام کرده است
- وزیر امور خارجه انگلیس در بیانیهای گفته است: خوشحالیم که صدام توسط مردم عراق محاکمه و مجازات شده است... بریتانیا گرچه همچنان با مجازات اعدام در سراسر جهان مخالف است... اما تصمیم مجازات اعدام را چون توسط عراق اتخاذ شده محترم میداند... صدام به مجازات اعمال خود رسیده است... میدانید معنی این برای مردم عراق چیست؟
- صدام حسین در ماه ذیحجه که در آن تعرض، شروع به جنگ و ریختن خون مجاز نیست اعدام شده است... درست هنگامی که بیش از ۲ میلیون مسلمان در مکه آماده مراسم عید اضحی میشدند...
- اعراب پرسیدهاند اگر در روز کریسمس که عید بزرگ مسیحیان است یکی از جانیان جنگ بالکان را اعدام میکردند آیا باز هم به این سادگی همه از کنار آن میگذشتند؟
- صدام حسین آخر فروردین آینده ۷۰ ساله میشد و اگر حکم تا آن موقع به تعویق میافتاد بر اساس قوانین جاری عراق از مجازات اعدام رهایی مییافت....
- صدام حسین هنگام باز شدن دریچه زیرپایش فریاد زده: الله اکبر! این برای اعراب مسلمان افراطی یعنی: شهید راهت ادامه دارد!
برای صدام دلم نسوخت... اما خوشحال هم نشدم... برایش فاتحهای خواندم و آرزو کردم ایکاش ایمان در جایی بجز برخورد بین انسانها معنی میشد... مطمئن باشید صدام به هرآنچه کرده اعتقاد داشته... همانطور که پولپوت هم داشت... چه هم داشت... رفتارها مشابهاند گرچه نیات مختلفاند...
تا وقتی اعتقاد قاعده بازیست؛ برای رفتار میتوان توجیهی قابل قبول ساخت.....
میتوان کُشت... نابود کرد... در آخر هم شهید شد.. و جاوید
ربطی به بحثهای رایج اخلاقی و اجتماعی در محکومت مجازات اعدام که در حوزه کلان مطرح میشوند ندارد...
ولی...
من دوست نداشتم صدام اعدام شود... دوست داشتم زنده باشد و دنیایی را که ساخته ببیند... دوست داشتم صدام عبرت باشد... اما آیا صحنه دار زدنش عبرت بود برای کسی؟ دوست داشتم خرد شدن صدام را میدیدم... ولی در چهره خشن دم مرگش جز اعتماد و ایمان نبود... چشمهایی که نزدیک بود مجریان حکمش را هم سحر کند.. کسی که از هفتههای گذشته آماده مرگش شده بود..
اینکه اعدام شد سدام هوسین بود... روح صدام حسین نه فقط زنده ماند که در جسد هزاران هزار عرب متعصب همزمان حلول کرد...
مرگ یک نفر در همان روزی که بیش از ۵۰۰ تن در اندونزی غرق دریا شدند و ۳۱ نفر در کوفه با انفجار بمبی تکه تکه شدهاند از همه آنها مهمتر است چون:
- مرگ او برای شیعیان عراق شادی و اغلب اهل سنت سوگواری آورده و فاصله آنها را بیشتر از هر زمانی کرده است
- سازمان فتح در غزه که رهبر آنها محمود عباس در حال حاضر رئیس حکومت خودگردان فلسطینی است صدام را شهید نامیده و ۳ روز را (که عید قربان هم شامل آن میشود) عزای عمومی اعلام کرده است
- وزیر امور خارجه انگلیس در بیانیهای گفته است: خوشحالیم که صدام توسط مردم عراق محاکمه و مجازات شده است... بریتانیا گرچه همچنان با مجازات اعدام در سراسر جهان مخالف است... اما تصمیم مجازات اعدام را چون توسط عراق اتخاذ شده محترم میداند... صدام به مجازات اعمال خود رسیده است... میدانید معنی این برای مردم عراق چیست؟
- صدام حسین در ماه ذیحجه که در آن تعرض، شروع به جنگ و ریختن خون مجاز نیست اعدام شده است... درست هنگامی که بیش از ۲ میلیون مسلمان در مکه آماده مراسم عید اضحی میشدند...
- اعراب پرسیدهاند اگر در روز کریسمس که عید بزرگ مسیحیان است یکی از جانیان جنگ بالکان را اعدام میکردند آیا باز هم به این سادگی همه از کنار آن میگذشتند؟
- صدام حسین آخر فروردین آینده ۷۰ ساله میشد و اگر حکم تا آن موقع به تعویق میافتاد بر اساس قوانین جاری عراق از مجازات اعدام رهایی مییافت....
- صدام حسین هنگام باز شدن دریچه زیرپایش فریاد زده: الله اکبر! این برای اعراب مسلمان افراطی یعنی: شهید راهت ادامه دارد!
برای صدام دلم نسوخت... اما خوشحال هم نشدم... برایش فاتحهای خواندم و آرزو کردم ایکاش ایمان در جایی بجز برخورد بین انسانها معنی میشد... مطمئن باشید صدام به هرآنچه کرده اعتقاد داشته... همانطور که پولپوت هم داشت... چه هم داشت... رفتارها مشابهاند گرچه نیات مختلفاند...
تا وقتی اعتقاد قاعده بازیست؛ برای رفتار میتوان توجیهی قابل قبول ساخت.....
میتوان کُشت... نابود کرد... در آخر هم شهید شد.. و جاوید
۴ نظر:
che hameh khoob neveshti ino.
جالبه.. من صبح اولین خبری که شنیدم این بود. و بعد شادی رادیو پیام. و بعد فکر کردم چطور می شود از مرگ آدمی شاد شد.. و فکر کردم که صدام حسین آدم بزرگی بود.. و فکر کردم که به انچه کرد اعتقاد داشت.. و در راه اعتقادش مرد.. مرگ او اصلا شادم نکرد.. هرچند دوستان زیادی را در جنگ از دست دادم.. اما صدام به نظرم ادم کوچکی نبود. و کار رادیو پیام بسیار حقارت آمیز بود.
مجازاتی به اسم نجات...
قشنگ نوشته بودید٬خیلی...
بدبختی اینجاست که خوب و بد هم شدن وسیله و ابزار و بهانه...وقتی که تاریخ انقضا صدام هنوز نرسیده بود این همه ادعا کجا بود؟! منم هممین نظر رو دارم که اعدام همچین آدمی درس عبرت نمی شه و بیشتر شبیه ترور هست تا چیز دیگه
ارسال یک نظر