بابک تختی دوستداشتنی ست ... گرچه ۱۰ سالی میشود که دیگر ندیدمش ... ولی مگر میشود دوستش نداشت ... شنيدهام که انتشاراتی شده... کتاب مینویسد ... کتاب چاپ میکند ... اهل توليد فکر شده ... سالروز مرگ غلامرضا تختی که رسید، ۱۷ دی که شد یاد مجادله این روزها افتادم که رضازاده زور بازو دارد .. و جنبش، نرمافزاريش خوب است و چه ... برای خودم مقايسه اين پدر و پسر تداعی شد ... غلامرضا تختی هیچ هم اینقدر کتاب نخوانده بود که پسرش خوانده ... ولی اهل دل بود ... چند نفر میشناسيد که تعداد مدالهای تختی را بدانند که چندتاست؟ ... در عوض چند نفر میشناسيد که تختی را دوست بدارند؟ .... همه میگويند توليد فکر مهم است و آنچه گريبانمان را اين روزها میفشارد فرار مغزهاست و کمی بنيه علمیمان ... من دلم هوای تازه میخواهد ... این هوای تازه را اگزوز کدام علمی دود میکند؟ ... من دلم رقت قلب میخواهد ... من دلم الاهم فی الاهم میخواهد ...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر