۱۳۸۳ مهر ۲۰, دوشنبه

سلام پرهام جان

عاشق شدی که؟ ... عاشق چطوری معشوقشو مي‌بينه؟ ... اصلا چيزی غير اون ميتونه ببينه؟ ... مگه نه اينکه عاشق عيب‌های معشوقو نمي‌بينه؟‌ اونم تو رو اين ريختي‌ دوست داره ... تکليف اون که با تو معلومه ... تو اگر دلت خواست مي‌توني تکليف داشته باشي ... مي‌توني‌يم نداشته باشي ...

کسي هم غلط مي‌کنه توی کار تو و اون دخالت کنه ... مفهومه؟

امضاء - رفيقت





بعدشم ... فک کردی که چي؟‌ که من خرم مي‌ره؟ ... خودمم همينجوری تک ماده کردم

هیچ نظری موجود نیست: