خوش آمد
برای حسين پناهي
بيا بر مزارم که:
من از طراوت سردسير آمدهام،
من از ضيافت رمل و کوير آمدهام.
من از حرارت سرد باد،
خواب خرگوشي داد آمدهام...
من از کورسوی صدا،
ناودان پهن و پتِ بلا ...
من از خيرگي چشمسوز شب،
يا نه، تداوم نقسگير تب ...
من از انتهای يک دايره بسته،
فرياد رگ کرده گلويي خسته ...
من از لهيب جانسوز نگاه،
و شرارت تنسوز گناه ...
من از کوچه باغهای خراب،
حرفهای بغض کردهی حساب ...
من از ديار جسمهای خرم و چالاک،
مزار روحهای بيکس و نمناک ...
من از ديار سياه مردمي فاخر،
گروهي به زعم خود شاعر..
من از تراز منفي همآغوشي،
اتحاد شوم ذهن با فراموشي...
من از انجماد فصلهای تماس،
قهر خط، درست در نقطه مماس ....
آمدهام ....
من از همه آنها ...
به دشتهای پر لاله خويش،
به گور ۸ ساله◊ خويش،
به پناه آمدهام ...
ـــــــــ
◊
حسين پناهي که آرزوی مرگ در
۴۰ سالگي داشت تا ۴۸ سالگي
در اين دنيا دوام آورد.
برای حسين پناهي
بيا بر مزارم که:
من از طراوت سردسير آمدهام،
من از ضيافت رمل و کوير آمدهام.
من از حرارت سرد باد،
خواب خرگوشي داد آمدهام...
من از کورسوی صدا،
ناودان پهن و پتِ بلا ...
من از خيرگي چشمسوز شب،
يا نه، تداوم نقسگير تب ...
من از انتهای يک دايره بسته،
فرياد رگ کرده گلويي خسته ...
من از لهيب جانسوز نگاه،
و شرارت تنسوز گناه ...
من از کوچه باغهای خراب،
حرفهای بغض کردهی حساب ...
من از ديار جسمهای خرم و چالاک،
مزار روحهای بيکس و نمناک ...
من از ديار سياه مردمي فاخر،
گروهي به زعم خود شاعر..
من از تراز منفي همآغوشي،
اتحاد شوم ذهن با فراموشي...
من از انجماد فصلهای تماس،
قهر خط، درست در نقطه مماس ....
آمدهام ....
من از همه آنها ...
به دشتهای پر لاله خويش،
به گور ۸ ساله◊ خويش،
به پناه آمدهام ...
ـــــــــ
◊
حسين پناهي که آرزوی مرگ در
۴۰ سالگي داشت تا ۴۸ سالگي
در اين دنيا دوام آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر