۱۳۸۲ دی ۱, دوشنبه

ساعت هفت

ساعت هفت، ساعت تحويل سال‌م رسيد
و عـده چهارماه و ده روزهء بغضم‌ به سر

ساعت هفت، دستم بوی دست تو گرفت
و خورشيدم از خاکسترنوميدی دوباره جان

ساعت هفت، توپ افطار هجر به در شد
و روزه ديدار با لبخند مستانه‌ات گشوده

ساعت هفت، اشک گونه‌ات را صيقل داد
و شوری‌اش از خواب صبح مرا شيرين‌تر کام

بي سبب نيست هفت مقدس است
و احترامش واجب

بی سبب نيست سعی صفا و مروه هفت بار است
و طواف هفت بار

....
...

دوستت دارم هفت بار

هیچ نظری موجود نیست: