۱۳۸۲ اردیبهشت ۷, یکشنبه

هر چي بيشتر ميگردي موارد هماهنگي حرف و عمل را كمتر مي‌بيني..

گروه متاليكا با شعرهاي آنچناني و سبك جديد موسيقي خود مدام شعار عصيان و طغيان بر عليه نظام حاكم بر جهان را ميدهد ... وقتي منافع حاصل از فروشش با همه گير شدن خدمات شركتي به نام نپستر بر روي اينترنت به خطر مي افتد دست به دامان همان نظام حاكم و همان قوانيني ميشود كه تا روز قبل دستمايه آهنگهاي آدم فريبشان بود ... دادگاه و وكيل مدافع [صد البته از نوع گرانقيمتش با كت و شلوار و كراوات و نه زير پيراهني كه آنها روي سن به تن ميكنند] به كار مي‌آيند تا عشاق سينه چاك محصولاتشان را اول بخرند بعد به مجموعه سرمايه داري و سازوكار جامعه (فقط) فحش بدهند...

اين داستان با دوسال با تاخير نوشته شد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

از حرف تا عمل كيلومترها فاصله است
خيلي خوب مي نويسي